امین شاه بابای آشتیانی | کارشناسی ارشد اقتصاد
1396/2/17
تعداد بازدید:
صحبت از اقتصاد مردمی و چرایی آن بدین معنا نیست که ما اولین مکتبی هستیم که درباره مردم و نقش آنها در اقتصاد به بحث میپردازیم، چراکه هر مکتبی به تبع اهداف و آرمانهایی که برای خود به تصویر کشیده، برای آحاد مردم نیز نقشهایی را در نظر گرفته است و به کمک آن نقشها، مردم را در جهت تحقق اهداف و آرمانهایش سوق میدهد. در این میان باید به این نکته توجه داشت که هرچند در اقتصادهای متعارف درباره مردم و نقش آنها در اقتصاد، مباحث زیادی ارائهشده است، اما در آنها از اقتصاد مردمی و حضور مردم به معنای حقیقی کلمه خبری نیست. بلکه آنچه به نام اقتصاد مردمی طرح میگردد، تنها مشارکتدادن مردم در کارهاست که گاهی این مشارکت نیز تا حد یک قلک، صرفاً برای تأمین بخشی از هزینهها، فرو کاسته میشود.
بهطور دقیقتر در بحث از مشارکت و رابطه با مردم سه نوع نگاه میتوان داشت: یکی اینکه نهادی مثل جهاد یا دولت بهجای مردم کار کند. بهعبارتدیگر، بار مردم را روی دوش خود بگذارد که این کار اشتباهی است و درواقع نفی مسئله است. دیگری اینکه بار مردم را به خودشان بسپاریم. مثل اینکه مانند ناظمی بالای سر مردم ایستاده است که اگر خطایی اتفاق افتاد، برخوردکند. در نگاه سوم، باید مثل یک معلم در سر کلاس با مردم همراه شد که این شیوه صحیح است. باید همکاری مردم با دولت و دستگاههای دولتی در سطح عملیاتی جامعه بجوشد. مثل فردی که سهم امام در مالش است و تا آن را ندهد آرام نمیگیرد، این همان جوشش درونی است، باید همکاری مردم هم، چنین باشد که مردم خودشان احساس کنند این روستا فلان چیز را میخواهد و تا انجامش ندادهاند و فراهمش نکنند، آرام ننشینند1.
آنچه بهعنوان مشارکت مردمی معروف است، دو نوع اول را با تفاوت در سطوح مشارکت شامل میشود. لکن آنچه در منظومه اقتصاد مقاومتی مدنظر است، بیشتر به مردممحوری، نوع سوم، میماند تا مشارکت مردمی. تقلیل مفهوم اقتصاد مردمی به مشارکت مردمی خطایی است که رجوع به ادبیات متعارف اقتصاد ما را به آن مبتلا میسازد. مشارکت مردمی گویای این است که باید با معیت و همراهی مردم کار را به نتیجه رساند اما در این معنا نقشی برای کسی که قادر به مشارکت نیست، تعریف نگردیده است. با چنین تعریفی، آن فقیر یا بیماری که اساساً نمیتواند مشارکت داشته باشد و چهبسا جامعه باید فقط به او خدمت کند، مؤثر در اقتصاد جامعه خویش تلقی نمیگردد.
بهعلاوه در مشارکت مردمی صرفاً حضور و نهایتاً ایفای نقش مردم در برنامهها کافی است و توجهی به مبدأ حرکت نمیشود، درحالیکه در مردممحوری، اقتصاد مردمی، مبدأ حرکت بهعنوان یک عنصر اساسی است و باید به خود مردم برگردد و در وهله بعد هم این مردم هستند که با نهادسازی کار را پیش میبرند و این همان چیزی است که در تجارب موفق انقلاب مانند جهاد سازندگی نیز مشاهده میشود. برای مثال سردار افشار که جزء اولینهای جهاد سازندگی است، در این باره چنین اشاره میکند که:
«یک خاطره دیگر یادم هست راجع به وامی که قرار بود برای کار صنایع دستی در مناطق محروم بگیریم. یکی از دانشجویان کُرد دانشگاه تهران آمده بود و میگفت به من یک وانت با مقداری پول بدهید تا از روستاهای کردستان که اینقدر در ناامنی میسوزد، صنایع دستی را از مردم بخرم و بیایم تهران بفروشم و دوباره بتوانم برگردم و این کار را انجام بدهم. دیدیم فکر عالی و خوبی است. چرا که بیشتر مشکل ما آن زمان در منطقه کردستان بیپولی و بیکاری بود و اکثر افرادی که جذب کومله و دموکرات میشدند با مبلغ اندکی به این دستهجات میپیوستند. ما با شهید بهشتی مطلب را مطرح کردیم. ایشان هم خیلی خوشش آمد و نامه ای نوشت که ۵۰۰ هزار تومان بانک ملی به ما وام بدهد. نشد و در سیستم اداری گیر کرد و خلاصه انجام نشد. وقتی در جلسه بعد این موضوع را با ایشان مطرح کردیم عصبانی شدند و همان جا تلفن را گرفتند و چنان آمرانه پشت تلفن صحبت کردند که احساس کردم طرف مقابل دارد میلرزد. همان روز پول واریز شد. اتفاقاً پول را ما به این بنده خدا دادیم، رفت چقدر کار انجام داد و یک ماشین را تبدیل به چند ماشین کرد. و این جریان صنایع دستی پا گرفت.2»
در مردممحوری، اقتصاد مردمی، مبدأ حرکت بهعنوان یک عنصر اساسی است و باید به خود مردم برگردد و در وهله بعد هم این مردم هستند که با نهادسازی کار را پیش میبرند و این همان چیزی است که در تجارب موفق انقلاب مانند جهاد سازندگی نیز مشاهده میشود.
حتی اگر با دقت و ژرف بیشتری نگریسته شود، مشاهده خواهد شد که مشارکت مردم در غرب، بهانهای برای حمایت از نهادهای متکفل تکاثر سرمایه بوده است و از دیدگاه نظریهپردازان آنها اقشار و طبقات محروم جایگاه کلیدی در سیاستگذاریها ندارند.
برای نمونه، برخلاف آنچه برخی تصور میکنند که دموکراسی در غرب حاکی از حاکمیت اراده و نقش ملت در تعیین سرنوشت خویش است، بحران اعتباریمالی سال ۲۰۰۸ و جهتگیریهای سیاستی دولتمردان عکس این مطلب را نشان داد. وقتیکه از «برنامه نجات3» صحبت میشد، تمام توجهات معطوف به نجات سرمایه و نهادهای مالی و بانکی بود. در همان روزها هم در تظاهراتهایی که برگزار میشد از سرمایهداری با عنوان سرمایهداری شرکتی4 نام برده میشد که حاکمیت شرکتهای مالی و اعتباری را بر زندگی خانوارها و بنگاههای تولیدی نشان میداد. بنابراین منظور از دموکراسی در مغرب زمین، ایفای نقش و اثرگذاری ملت در جامعه خویش نیست، بلکه مقصود حاکمیت شرکتهای بزرگ مالی است. (درخشان، ۱۳۹۰)
این در حالی است که اقتصاد مردمی در صورت کامل و حقیقی خود علاوهبر سرمایه، به مدیریت و جوشش درونی مردم هم احتیاج دارد. اصالت اقتصاد مردمی به این است مردم بدون اینکه منتظر فرآیندهای اداری متعارف باشند، خود را درگیر مسائل و مشکلات همنوعان خود کرده، درباره حل آنها فکر میکنند، ایده میدهند و خود پیگیر اجراییشدن و حل آن مشکل میشوند.
برخورد عینی و ملموس با مشکلات
حال که فهم اولیهای از اقتصاد مردمی شکل گرفته است، میتوان به چرایی آن پرداخت. اولین مدخل که از برجستهترین ثمرات اقتصاد مردمی و نیز دلیل مهمی بر چرایی آن است، برخورد عینی و ملموس با مشکلات جامعه است. اگر ایفای نقش مردم در اقتصاد جامعه مورد اهتمام مسئولین امر قرار گیرد، یعنی چه در تشخیص اولویتهای کاری، چه در نحوه اجرا و چه در تداوم کار جوششی مردمی وجود داشته باشد، چنین اقتصادی در فضایی ذهنی و دور از واقعیت قرار نمیگیرد و راهحلهایی هم که ارائه میدهد به آرمانگرایی بیشازحد و عملینبودن متهم نمیشود. بهعلاوه واقعاً به حل مسائل جامعه خود میپردازد، نه اینکه به شکلی ذهنی و در اتاقهای دربسته با تفلسفهای اقتصادی به جستجو پیرامون مشکلات مردم پرداخته و در مقام حل آنها برآید.
بنگاههای خرد و زودبازده
سهلبودن تأسیس و رشد بنگاههای خرد و زودبازده نیز میتواند دلیل دیگری بر استقبال از اقتصاد مردمی باشد. تصور برخی از مدیران و مسئولان اقتصاد ایران در طول این مهرومومها، بر این پایه بوده است که راه ایجاد اشتغال برای جوانان، تخصیص درآمدهای نفتی و اجرای پروژههای صنعتی و عمرانی در گوشه و کنار کشور است. این تفکر اشتغالزایی، کموبیش بر سیاستهای اقتصادی همه دولتهای بعد از انقلاب سایه افکنده است و به تجربه نیز ثابت شده که به نسبت هزینههای سنگینی که بر بودجه دولت تحمیل میکند، موفقیت لازم را نداشته است.
ویژگی اصلی بنگاههای خرد این است که ورود به آنها نه سرمایه هنگفتی نیاز دارد و نه نیازمند روابط خاص اداری است، درعینحال با داشتن شم کارآفرینی میتوان در آنها بهسرعت رشد کرد. انعطافپذیری بالای این بنگاهها نیز عامل دیگری است که انطباق آنها با شرایط روز و سلیقه مصرفکنندگان را آسانتر میکند.
اقتصاد مردمی با فراهمکردن زمینه لازم برای احداث واحدهای صنعتی کوچک و بنگاههای خرد میتواند ضمن پایینآوردن هزینهها، اشتغالزایی را نیز به نسبت قابلتوجهی افزایش دهد. چنین ادعایی در عمل نیز به وقوع پیوسته است و نمیتواند با بهانههایی چون قابلیت اجرانداشتن، هزینهبربودن و... کنار گذارده شود. بهعنوانمثال، میتوان به اقتصاد کشور آلمان اشاره کرد که بر اساس آمارهای ارائهشده ۹۹.۳ درصد از شرکتهای آلمانی را بنگاههای کوچک و متوسط تشکیل دادهاند که حدود ۵۰ درصد از تولید ناخالص داخلی، GDP، این کشور را ایجاد میکنند. در خصوص اهمیت این بنگاهها در اقتصاد آلمان همینبس که حداقل ۳.۲ میلیون بنگاه کوچک و متوسط در آلمان فعالیت دارند و در حال حاضر اشتغال بیش از ۲۰ میلیون نفر را فراهم آوردهاند که این رقم ۷۰ درصد کل شاغلان در این اقتصاد را دربرمیگیرد. نکته جالبتر آنکه براساس اطلاعات موجود، تنها یکدرصد تحرک بیشتر و افزایش راندمان در این بنگاهها به ایجاد چهارصد هزار شغل جدید در اقتصاد آلمان میانجامد5.
ویژگی اصلی بنگاههای خرد این است که ورود به آنها نه سرمایه هنگفتی نیاز دارد و نه نیازمند روابط خاص اداری است، درعینحال با داشتن شم کارآفرینی میتوان در آنها بهسرعت رشد کرد. انعطافپذیری بالای این بنگاهها نیز عامل دیگری است که انطباق آنها با شرایط روز و سلیقه مصرفکنندگان را آسانتر میکند. این مزیتهای اساسی موجب میگردد اهمیت مردمیکردن اقتصاد که گوشهای از آن در قالب بنگاههای خرد و زودبازده مجسم میشود، بیشازپیش آشکار گردد.
دانشبنیانی اقتصاد
اگر تا امروز برای اقتصاد جهانی دو دوره مختلف برشمرده میشده است، عصر حاضر را باید در آستانه ورود به دوره سومی دید که تفاوتهای جدی با دورههای پیشین دارد. اقتصاد جهانی با عبور از دورههای کشاورزی و صنعتی، خود را در ابتدای ورود به دوران جدیدی میبیند که برخی آن را عصر فراصنعتی، فرامدرن، اقتصاد داناییمحور یا اقتصاد دانشبنیان مینامند.
ورود به این دوره اقتصادی درواقع با اقتضائات جدیدی در الگوی تولید، اشتغال و صادرات همراه خواهد بود. این اقتضائات جدید تا آنجا پیش خواهد رفت که استفاده از مواد اولیه در فرآیند تولید به حداقل خود رسیده و بیش از هر چیز فنّاوری انباشته در کالاهاست که قیمت آنها را تعیین میکند. برخی اقتصاد شکلگرفته در چنین فضایی را اقتصاد «بیوزن» یا اقتصاد «خدماتی» نام نهادهاند. افزایش نقش دانش در اقتصاد کشورهایی که به این سمت درحرکتاند، بهگونهای است که برای نمونه گفته میشود میزان تولید اقتصاد آمریکا در انتهای قرن بیستم از جهت وزن کالاهای تولیدی، چیزی در حد مقدار آن در پایان قرن نوزدهم بوده و افزایش وزنی چندانی نداشته است، درحالیکه ارزش تولیدات این کشور در انتهای قرن بیستم حدود ۲۰ برابر ارزش آن در قرن نوزدهم بوده است. علت اصلی این تفاوت ارزش، به دانش بیشتری نسبت داده میشود که در قرن بیستم در تولید این کشور بهکار گرفته شده است.
تولید در این اقتصاد تا حد بسیار زیادی با دانش پیوند خورده که موتور رشد اقتصادی و تولید ثروت در اقتصاد را پویا نگه میدارد. علاوهبر این، مقوله دانایی در تحلیلهای جدید علم اقتصاد، نقشی فراتر از عامل تولید و رشد اقتصادیبودن پیدا کرده است و بهعنوان یک محصول مصرفی نیز تبیین گردیده است. امروزه بسیاری از محصولاتی که داناییمحور هستند مانند نرمافزارها و سختافزارها، وسایل ارتباطی و... مورد استفاده مستقیم مصرفکنندگان قرار میگیرد.
تولید در این اقتصاد تا حد بسیار زیادی با دانش پیوند خورده که موتور رشد اقتصادی و تولید ثروت در اقتصاد را پویا نگه میدارد. علاوهبر این، مقوله دانایی در تحلیلهای جدید علم اقتصاد، نقشی فراتر از عامل تولید و رشد اقتصادیبودن پیدا کرده است و بهعنوان یک محصول مصرفی نیز تبیین گردیده است.
غرض از طرح این بحث آنکه از طرفی حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان ازجمله مطالبات مقام معظم رهبری بوده است و دراینباره میفرمایند: «یک مسئلۀ بسیار مهم، پرداختن به شرکتهای دانشبنیان است؛ این ما را پیش خواهد برد. شرکتهای دانشبنیان، هم علماند، هم اقتصادند. پرداختن به شرکتهای دانشبنیان یکی از اساسیترین کارها است؛ این جزء اولویتها است و باید به این پرداخت.6» از سوی دیگر نیز یکی از ارکان اصلی چنین اقتصادی، نظام کارای نوآوری و اختراعات در هر کشوری میباشد. بهرهگیری از تجربه موفق نهادهای مردمی در سالهای آغازین پس از انقلاب نشان میدهد این نوآوری و ابتکار پیوند عمیقی با حضور و فعالیت توده مردم دارد. اقتصاد مردمی با بیدار کردن روح اخوت در بین مردم، این حضور فعال و گسترده را محقق میکند و موجب سر برآوردن ایدهای بسیاری میشود که مسیر ما را در حرکت به سمت یک اقتصاد دانشبنیان بسیار سهل میکند. نمونه چنین فرآیندی را که در عملیات فتح فاو توسط دو تن از نیروهای جهاد سازندگی اتفاق افتاده است، به روایت سرلشکر دکتر فیروزآبادی به نظاره بشینید.
«میدانید که ما برای عملیات فتح فاو شش ماه کار پشتیبانی انجام میدادیم که دو الی سهماه اولش نرمافزاری بود و بعدش سختافزاری شد، چون باید همه امکانات مهندسی، دریایی و تحقیقاتی را بسیج میکردیم. همه این کارها شد. طرح عملیاتی هم ریخته شد. قرارگاه خاتم هم تصویب کرد و غواصان هم به خط مقدم رفتند که از اروند بگذرند. کار معجزهآسایی که من در قرارگاه خاتم شاهد بودم. فرمانده نیروی دریایی آن روز ارتش گفت که چنین کاری امکان ندارد و غواصان از اروند عبور کردند. در هفته آخر این شش ماه آمادگی؛ یعنی یک هفته به شروع کلیدخوردن عملیات و گفتن رمز مبارک عملیات، دو نفر از برادران جهاد سازندگی جداگانه آمدند پیش من. در جلسه درحالیکه راجع به طرحهای تحقیقاتی صنعتی صحبت میکردیم، یکی کنار من نشست و کلاسورش را باز کرد. گفت ما یک طرحی داریم که من رویم نمیشود در این جلسه بگویم و میترسم که ما را «هو» کنند! ولی به شما میگویم. با سکه یکریالی روی صفحه کاغذ کلاسور، دایرههایی کنار هم کشیده بود و به این وسیله با این دایرهها سطح مقطع اروند را پر کرده بود. میگفت ما به این نتیجه رسیدهایم که با لولههایی با قطر بیش از یک متر میتوانیم پل مستحکم و پایداری را روی اروند ایجاد کنیم، ولی من رویم نمیشد که این را بگویم. من گفتم که این درست است، حتماً هم این کار را دنبال بکنید که بعد با ابتکار مهندس بنیهاشم طراحی اجراییاش را گفتند که به نظر من از آن رمزهای سری جنگ است و باید برای خودمان حفظ بکنیم و پل بعثت بهسرعت زده شد. آن عضو دیگر جهاد، مسئول قسمت قطعات و ماشینآلات جهاد بود. آمد پیش من و گفت آقای دکتر، من چیزی به ذهنم رسیده است. گفتم بفرمایید. گفت پل بعثت یک هفته تا ده روز طول میکشد اما من یک پل به نظرم رسیده که ۴۸ ساعته میسازیم. گفتم چگونه؟ گفت پل خضری و توضیح داد. طرحش را دیدم و دیدم که راست میگوید. بهواقع ظرف ۴۸ ساعت این پل در جبهه نصب میشود و همینطور هم شد؛ یعنی تا پولش را جور کردیم و به آنها دادیم و امکاناتش را دستور دادیم که از تبریز و جاهای مختلف آوردند، روز اول عملیات، پل خضری نصب شد. توسط پل خضری، تانک، توپ، لودر، بلدوزر و کمپرسی پر از مهمات عبور کرد به سمت فاو و رمز موفقیت عملیات فاو، پل خضری و پل بعثت بود.7»&9;
با همه اینها و در عین پرداختن به مسئلهای همچون اقتصاد دانشبنیان، تجربه جهاد سازندگی این ملاحظه را اضافه میکند که پرداختن به این مسائل نباید موجب گردد که به علم و دانش، با تفکری کالاانگارانه و در بستر بازار آزاد نگریسته شود. برخلاف نگاه متعارف که در آن دانش بهمثابه یک کالای اقتصادی نگریسته میشود. اگر علم و تجربه با نگاه عقلایی8 و مطلوبیتگرایانه9 لحاظ میشد، هرگز کارهایی از قبیل اقداماتی که جهاد سازندگی از صفر تا صد آن را انجام داد، تجویز نمیگردید. بلکه این انگیزه الهی خدمت است که به علم و تجربه، عمق و جهتی نیکو میبخشد؛ درعینحال ثروت آفرینی این دو نیز محفوظ است و کسی مخالف این بُعد قضیه نیست.
گذشته از این ظرفیتهای بالا، اقتصاد ایران نباید فقط به قابلیتهای بالفعل محدود شود؛ بلکه مستلزم خلق فرصتها و مزیتهای جدید نیز میباشد. اقتصاد ایران باید پنجرههای نوینی بر روی خود بگشاید. لازم نیست مسیر اشباعشدۀ دیگران مجدداً طی شود و همیشه در رتبههای دو یا سهرقمی دنیا پشت صفی طولانی از کشورهایی قرار بگیریم که زودتر از ما وارد عرصههایی شدهاند. میتوان عرصههای نو را پیشتر تشخیص داد و ساخت و در آنها در زمرۀ اولینها قرار گرفت. تأکید ما بر اقتصاد دانشبنیان و نوآوری و استفاده از علم برای خلق ثروت، یعنی تولید محصولات جدید، گشودن بازارهای نو و ورود در فضاهای بیرقیب یا کمرقیبی است که تضمینکنندۀ اشتغال ایرانی، بازار برای محصولات ایرانی و بهرهمندی همگان از ثروت تولیدشده است. (پیغامی، ۱۳۹۲)
رهایی از اقتصاد نفتی
همسو با نظر مقام معظم رهبری، بسیاری از کارشناسان نیز یکی از اساسیترین مشکلات اقتصاد ایران را نفتیبودن آن میدانند. ایشان در بیانات خود در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی چنین میفرمایند که: «نکتۀ هفتم، از مؤلفههای سیاستهای مقاومتی، کاهش وابستگی به نفت است؛ یکی از سختترین آسیبهای اقتصادی ما همین وابستگی به نفت است. این نعمت بزرگ خدادادی برای کشور ما در طول دهها سال مایۀ فروریختگیهای اقتصادی و فروریختگیهای سیاسی و اجتماعی شد؛ باید ما یک فکر اساسی بکنیم. ما نمیگوییم از نفت استفاده نشود، بلکه تکیۀ ما بر استفادۀ حداقلی از فروش نفت خام است...10»
اگر مردم در جامعه نقش فعالی نداشته باشند و دولت از مردم خود، چه در ابعاد سیاسی و چه در ابعاد اقتصادی، احساس استقلال کند، چنین دولتی به یک زنجیره محدود از افراد مبدل میگردد.
اتکا به نفت اقتصاد ایران را به اقتصادی مبدل گردانیده که تنها بر یک پایه استوار است و این امر در هر اقتصادی که وجود داشته باشد آن را به یک اقتصاد آسیبپذیر تبدیل میکند که دشمن میتواند با اندک فشاری بر این پایه، سلامت اقتصادی کشور را تهدید کند. در مسئله تحریمها نیز مشاهده شد که دشمن از همین نفتیبودن اقتصاد ما سوءاستفاده کرد. هدف از تأکید ویژه بر تحریم بخش نفت از سوی دشمن این بود که آنها اقتصاد ایران را اقتصادی نفتی میدانند و بر این باور بودند که با تحریم صنعت نفت بهعنوان پیشران اصلی در اقتصاد ایران، خواهند توانست اقتصاد این کشور را فلج کنند که در ادامه ازآنجاییکه درآمد ارزی کشور بهشدت کاهش خواهد یافت، دولت با کسری جبرانناپذیر درآمدها مواجه خواهد شد. سپس موجی از نارضایتی عمومی و بحرانهای اجتماعی زمینه فشار از داخل به جمهوری اسلامی ایران را فراهم بیاورد و آنها به اهداف نهایی خود برسند.
مردمیکردن اقتصاد در چنین فضایی، میتواند با خارجکردن اقتصاد از اتکا به نفت، بهعنوان یک راهکار اصلی ایفای نقش نکند و سرآغازی باشد برای پیشرفتهای متعدد بعدی. در حقیقت مردمیکردن اقتصاد با چند پایهایکردن اقتصاد کشور، آن را از حالت آسیبپذیری خارج میکند و با درونزایی خود اقتصاد مقاومتی را محقق میسازد.
از بعد سیاسی
سخن گفتن از چرایی اقتصاد مردمی، تنها به ابعاد اقتصادی آن محدود نمیشود بلکه ابعاد سیاسی قضیه هم میتواند در این امر اثرگذار باشد. اگر مردم در جامعه نقش فعالی نداشته باشند و دولت از مردم خود، چه در ابعاد سیاسی و چه در ابعاد اقتصادی، احساس استقلال کند، چنین دولتی به یک زنجیره محدود از افراد مبدل میگردد. منابع مالی کلان بهصورت محدود فقط در بین این زنجیره دستبهدست گردیده و شکافت بین طبقات غنی و فقیر روزبهروز گستردهتر میشود. این در حالی است که اگر دولتی به مردم خود اتکا داشته باشد، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی از طریق مالیات و راههای مشابه، این رابطه دوطرفه منجر میشود دولت به فکر مردم خود باشد و سطح عمومی جامعه بهتدریج رو به بهبودی و رفاه خواهد رفت. ضمن اینکه به صحنهآمدن مردم برای خود دولت هم مفید است و از هزینههایش میکاهد. کاهش فساد اقتصادی که فساد یکی از نتایج حجیمشدن دولت است، از دیگر نتایج سپردن امور به مردم خواهد بود که ضمن افزایش اعتماد عمومی از هدررفتن منابع نیز جلوگیری خواهد کرد.
سرانجام مطلب آنکه اقتصاد مردمی الگوی نویی است که بهطور کامل و به معنای واقعی کلمه، تنها در کشوری با زیرساختهای دینی و اسلامی به ثمر مینشیند. جمهوری اسلامی ایران که از این ذخیره و بستر مناسب برخوردار است بیش از هر کشور دیگری از قابلیت ظهور و بروز چنین الگویی برخوردار است. تأکید بر محوریت مردم و حفظ این اصل در فرآیند پیشرفت کشور، رهآورد عظیم انقلاب اسلامی ایران و نهادهای انقلابی برآمده از آن است که حرکت به سمت فعالیتهای بخشی و شیفتگی در برابر آمار و درصد پیشرفت پروژهها نباید مردم و مسئولین را از توجه به این مهم باز دارد.
منابع و مآخذ
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام، در تاریخ ۲۵/۰۳/۱۳۹۵
بیانات مقام معظم رهبری در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، ۲۰/۱۲/۱۳۹۲
حسنی، مجتبی، جهاد سازندگی و اقتصاد مقاومتی، انشارات سدید (مرکز تحقیقات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق)، ۱۳۹۵.
جهاد سازندگی یکی از پدیدههای بسیار زیبای انقلاب است (مصاحبه اختصاصی مجله جهاد با حجتالاسلاموالمسلمین خامنهای رئیسجمهور)، مجله جهاد، شماره ۷۶، تیر ۱۳۶۴، ص۹.
چند خاطره از سردار علیرضا افشار درباره جهاد سازندگی، ماهنامه فرهنگی-تحلیلی راه، ۱۳۹۰، شماره ۵۲
پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد به روایت سرلشکر دکتر فیروزآبادی، رمز عبور، ویژهنامه سیاسی روزنامه ایران، مؤسسه فرهنگی-مطبوعاتی ایران، بهار ۱۳۸۹، ص۸۵
بنگاههای کوچک و متوسط در آلمان، ماهنامه تدبیر، ۱۳۸۳، شماره ۱۴۵.
درخشان، مسعود، پارادوکس سرمایهمداری و مردممداری، سوره اندیشه، ۱۳۹۰، شماره ۵۶ و ۵۷.
پیغامی، عادل، درباره درونزایی اشتباه نکنیم، Khamenei.ir، اسفند ۱۳۹۲. ▪
پی نوشت
1. جهاد سازندگی یکی از پدیدههای بسیار زیبای انقلاب است (مصاحبه اختصاصی مجله جهاد با حجتالاسلاموالمسلمین خامنهای رئیسجمهور)، مجله جهاد، شماره ۷۶، تیر ۱۳۶۴، ص۹.
2. چند خاطره از سردار علیرضا افشار درباره جهاد سازندگی، ماهنامه فرهنگی-تحلیلی راه، ۱۳۹۰، شماره ۵۲
3. Bailout
4. Corporate Capitalism
5. بنگاههای کوچک و متوسط در آلمان، ماهنامه تدبیر، ۱۳۸۳، شماره ۱۴۵.
6. بیانات در دیدار مسئولان نظام، در تاریخ ۲۵/۰۳/۱۳۹۵
7. پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد به روایت سرلشکر دکتر فیروزآبادی، رمز عبور، ویژهنامه سیاسی روزنامه ایران، مؤسسه فرهنگی-مطبوعاتی ایران، بهار ۱۳۸۹، ص۸۵.
8. Rational
9. Utilitarism
10. بیانات مقام معظم رهبری در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، ۲۰/۱۲/۱۳۹۲
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 24، آبان ماه 1395، صص 12-15