مهدی رعایائی | کارشناس ارشد اقتصاد
1396/2/21
تعداد بازدید:
1. مقدمه
در دهههای اخیر دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و پرشتاب، یكی از اولویتهای مهم سیاستگذاری در كشورهای مختلف بوده است. ارائه الگوها و نظریههای رشد اقتصادی نیز با هدف تبیین عوامل مؤثر بر رشد و علل تفاوت نرخ رشد در بین كشورهای مختلف بوده است. اما با آغاز دهه نود میلادی، مبنای متفاوتی برای توسعه كشورها ارائه و تلاش گردید رشد بلندمدت با تأكید بر نقش «دانش»1 مورد بررسی مجدد قرار گیرد. بدین ترتیب مفهومی جدید در ادبیات اقتصادی تحت عنوان «اقتصاد دانشبنیان»2 مطرح شد.
امروزه دانش و نوآوری بهعنوان عوامل مهم ایجاد ثروت پذیرفته شده و در سطح خرد و كلان فرصتها و چالشهای جدیدی را فراهم آورده است؛ به نحوی که در سطح كلان كشورها در جهت ایجاد راهبرد و چارچوبهایی برای رسیدن به اقتصاد دانشبنیان تلاش میكنند. رشد شتابان توسعه علم و فناوری در دهههای اخیر باعث شده است که نقش دانش و فناوری در اقتصاد بیش از پیش پررنگ شود. همچنین منابع و قدرت حاصل از تسلط کشورها به حوزه دانش موجب شده است که کشورهای با دانش و فناوری بالاتر به عنوان قدرتهای اقتصادی دنیا شناخته شده و توانایی جذب سایر عوامل اقتصادی مانند سرمایه، منابع اولیه، نیروی کار و... را نیز داشته باشند (Gawel, 2012, p. 25).
لذا این روحیه که جمهوری اسلامی ایران باید کشوری قدرتمند در علم باشد و این قدرت علمی برای کشور میتواند قدرت، استقلال و امنیت به ارمغان بیاورد، ما را در مناسبات جهانی به عنوان عاملی کلیدی و تأثیرگذار بر گفتمانهای بینالمللی نشان خواهد داد. به همین خاطر است که مقام معظم رهبری به این مباحث عنایت ویژهای دارند و میفرمایند: «اگر یک کشوری نتواند از لحاظ اقتصادی، از لحاظ علمی، از لحاظ زیرساختهای پیشرفت، خودش را تأمین کند و رشد پیدا کند، بیرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت» (بیانات در دیدار فعالان بخشهای اقتصادی کشور، ۲۶/۰۵/۱۳۹۰). همچنین ایشان در جای دیگری میفرمایند: «قدرت پیدا کنید. اگر ایران اسلامی بتواند در زمینه علمی سخن خودش را در حد سخنان اول دنیا دربیاورد، کار شدنی است؛ چون علم، ثروت هم ایجاد میکند، قدرت نظامی هم ایجاد میکند، اعتماد به نفس هم ایجاد میکند. من بارها گفتهام، باز هم میگویم و باز هم بارها تأکید خواهم کرد که پایه و زیربنای اقتدار آینده شما ملت عزیز در قدرت علمی است» (بیانات در دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکلهای دانشجویی، ۲۴/۰۷/۱۳۸۴).
تحولات اجتماعی و انتقال پیام یک فرهنگ، به صورت غیرمستقیم توسط صادرات کالاها و محصولات انجام میشود. این کالا یا در قالب فناوریها و محصولات مادی است یا در قالب محصولات و کالاهای معنوی و فکری.
لذا یکی از عرصههای استحکام درونی قدرت که بارها رهبر انقلاب بر آن تاکید کردهاند توسعه علم و فناوری در کشور است. فناوری همواره در خلق ثروت برای کشورها نقش اساسی داشته و سطح استاندارد و کیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. تأثیر فناوری آنچنان است که پیشرفت تمدن را غالباً با توجه به فناوری برتر هر دوره مشخص میکنند. اقتدار فناوری موجب اقتدار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میگردد. مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند: «اگر ما انشاءالله بتوانیم بنیانگذاری کارهای اقتصادی بر پایه دانش را پیش ببریم و به وجه غالب اقتصاد کشور تبدیل کنیم، این نهتنها به کشور قدرت اقتصادی خواهد داد، بلکه قدرت سیاسی هم خواهد داد، قدرت فرهنگی هم خواهد داد. وقتی یک کشوری احساس کرد که با علم خود، با دانش خود میتواند زندگی خود را و ملت خود را اداره کند و به دیگر ملتها خدمت برساند، احساس هویت میکند، احساس شخصیت میکند؛ این درست همان چیزی است که ملتهای مسلمان امروز به آن احتیاج دارند. ... بنابراین بنیانگذاری کارهای اقتصادی بر پایه دانش، هم موجب تقویت روحیه و شخصیت و هویت ملی است، هم قدرت سیاسی. خود استقلال و خوداتکائی در یک کشور، قدرت سیاسی میدهد؛ علاوهبر قدرت اقتصادی که طبیعی است و وجود دارد (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکتهای دانشبنیان، ۰۸/۰۵/۱۳۹۱).
از سوی دیگر امروزه یکی از مهمترین اولویتهای کشور نشان دادن «کارآمدی الگوی انقلاب اسلامی» به جهان است. مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند: «ما باید بتوانیم قدرت نظام اسلامی را در زمینه حل مشکلات اقتصادی به همه دنیا نشان دهیم؛ الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند که یک ملت در سایه اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت کند» (بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی در آغاز سال ۱۳۹۰). لذا همه کسانی که در مباحث فلسفه علم و سیاست علم کار کردهاند میدانند که تحولات اجتماعی و انتقال پیام یک فرهنگ، به صورت غیرمستقیم توسط صادرات کالاها و محصولات انجام میشود. این کالا یا در قالب فناوریها و محصولات مادی است یا در قالب محصولات و کالاهای معنوی و فکری. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند غربیها امروز با داشتن دانش و علم و فناوریشان است که بر جهان سلطه پیدا کردهاند، نشان از جایگاه ویژه علم و فناوری در دوره حاضر دارد. پس ما باید به دانش و علم توجه ویژهای کنیم، چون ممکن است حتی امنیت و استقلال ملی ما به مرور زیر سؤال برود.
اما نکتهای که در این زمینه وجود دارد این است که تعاریف و رویکردهای مختلفی نسبت به اقتصاد دانشبنیان در اقتصاد مطرح شده است به نحوی که هر یک از بُعدی خاص به مقوله دانش در فرایند توسعه مبتنیبر دانش پرداختهاند. لذا با توجه به اینکه پرداختن به اقتصاد مبتنیبر علم و دانش یا استفاده از راهبردهای اقتصاد دانشبنیان برای کشور دارای الزامات خاصی است و توجه ویژهای را میطلبد، بهنظرمیرسد نخستین موضوع در بررسی اقتصاد دانشبنیان در کشور، تبیین رویکردهای مختلف به اقتصاد دانشبنیان و انتخاب بهترین رویکرد با توجه به مسائل اقتصاد کشور میباشد. لذا در ادامه پس از تعریف اقتصاد دانشبنیان، به بیان رویکردهای مختلف نسبت به اقتصاد دانشبنیان پرداخته شده است و در نهایت رویکرد مناسب با شرایط جمهوری اسلامی ایران که باید مورد توجه و تأکید قرار بگیرد، بیان گردیده است.
2. تعریف اقتصاد دانشبنیان
واژه اقتصاد دانشبنیان اولینبار توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) ابداع شد و بهعنوان «اقتصادی كه مستقیماً براساس تولید، توزیع و كاربرد دانش و اطلاعات شكل گرفته است»3 تعریف گردید. طبق این تعریف، اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که براساس تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته است و سرمایهگذاری در دانش4 و صنایع دانشبنیان5 را مورد توجه خاص قرار میدهد. بهعبارتدیگر از نظر OECD در اقتصاد دانشبنیان، دانش محرك اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمامی فعالیتها است.
براساس این تعریف، اقتصاد دانشبنیان تنها به تعداد محدودی صنایع مبتنیبر فناوری بسیار پیشرفته وابسته نیست؛ بلكه در این نوع اقتصاد تمامی فعالیتهای اقتصادی، حتی فعالیتهایی نظیر معدن و كشاورزی كه اقتصاد قدیمی خوانده میشوند، به شكلی بر دانش متكی میباشد. همچنین دانش مورد نیاز برای ساختن اقتصاد دانشبنیان تنها از نوع فناوری محض نیست و دانش فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی را نیز دربرمیگیرد. در واقع در اقتصاد دانشبنیان، سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی از رشته فعالیتهای مبتنیبر دانش مانند صنایع با فناوری برتر و خدمات مالی و تجاری دانشبنیان است و دانش بیشتر از عوامل سنتی نظیر کار و سرمایه در تولید مؤثر خواهد بود و ارزش بسیاری از شرکتهای دانشبنیان، نه ناشی از دارائیهای فیزیکی آنان بلکه ناشی از سرمایههای غیر ملموس آنها یعنی دانش، مجوزها و امتیازات علمی آنها است (OECD, 1996, p. 25).
واژه اقتصاد دانشبنیان اولینبار توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) ابداع شد و بهعنوان «اقتصادی كه مستقیماً براساس تولید، توزیع و كاربرد دانش و اطلاعات شكل گرفته است» تعریف گردید.
ایده مطرحشده توسط OECD در ادامه توسط سازمان همكاری اقتصادی آسیا_اقیانوسیه گسترش یافت. تعریف این سازمان از اقتصاد دانشبنیان به صورت زیر است: «اقتصاد دانشبنیان اقتصادی که در آن تولید، توزیع و استفاده از دانش، عامل اصلی رشد، خلق ثروت و اشتغالزایی در همه صنایع است»6 (APEC, 2000, p.7). طبق این تعریف، اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است كه در آن تولید و بهكارگیری دانش در خلق ثروت مهمترین و غالبترین نقش را برعهده دارد. البته اقتصاد دانشبنیان در عین اینکه مفاهیمی همچون نوآوری، تحصیلات دانشگاهی و تحقیق و توسعه را دربرمیگیرد، اما بسیار گستردهتر از این مسائل است.
بهطورخلاصه در میان تعاریف مختلف علمی که در اینجا تنها به دو مورد آن اشاره گردید، میتوان اقتصادی را اقتصاد دانشبنیان دانست که بر پایه دانش و فناوری، نوآوری، مهارتهای متنوع، نیروی انسانی خلاق، ارزشآفرینی فناورانه و نهادینهشدن فرآیندهای علمی در تولید ملی شکل گرفته باشد.
3. تبیین رویکردهای مختلف به اقتصاد دانشبنیان
همانگونه که پیشتر اشاره گردید تعابیر و تعاریف مختلفی از اقتصاد دانشبنیان میان کارشناسان و دانشمندان وجود دارد که از این بین به چند مورد که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، اشاره میگردد. علت اصلی این اختلاف نظرها به تفاوت دیدگاه آنها نسبت به تعریف و مفهوم دانش و تلقی آنها از دانش در اقتصاد دانشبنیان باز میگردد.
1-3. دانش، مهمترین مؤلفه و عامل تولید
نگاه برخی به دانش در این مقوله مبتنیبر این دیدگاه است که امروزه دیگر دانش مهمترین مؤلفه و عامل تولید محسوب میشود و جایگاه آن به لحاظ کمی و کیفی نسبت به سایر عوامل تولید یعنی نیروی کار و سرمایه، اهمیت بیشتری دارد. 7 دراکر8 به عنوان یکی از طرفداران اصلی این نظریه است که به «اقتصاد دانایی» معروف میباشد. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نیز بر اهمیت بیشتر نقش دانش نسبت به منابع طبیعی، نیروی کار و سرمایه در عصر حاضر تأکید کرده و طبق این دیدگاه تمام کشورهای عضو سازمان ملل را در حال گذار به سمت اقتصاد دانشبنيان توصيف میکند (OECD, 1999). اقتصاد دانشبنیان طبق این رویکرد، نظام اقتصادی است که در آن دانش در تمامی ابعاد تولید، توزیع و مصرف مؤثر باشد. در واقع میتوان گفت این رویکرد، نشأتگرفته از رویکرد اولیه و اصلی مبتنیبر تعریف OECD از اقتصاد دانشبنیان میباشد.
2-3. اتکای اقتصاد کشورهای مختلف به دانش صریح9
[نگاه دوم] اساس اقتصاد دانشبنیان را افزایش اتکای اقتصاد کشورهای مختلف به دانش صریح یا کدشده میداند.
نگاه مطرح دیگر در این زمینه که توسط آبراموویتز10 و پائول11 به عنوان حامیان اصلی این رویکرد مطرح شده است، اساس اقتصاد دانشبنیان را افزایش اتکای اقتصاد کشورهای مختلف به دانش صریح یا کدشده12 میداند. در واقع طرفداران این تعریف معتقدند که دانش صریح یا کدشده در حال حاضر مهمترین عنصر اقتصادی در پایه دانشی کشورها است و به عبارت دیگر دانش صریح را پایه اصلی فعالیتهای اقتصادی در اقتصادهای دانشبنیان میدانند (Abramovitz & Paul, 1996).
3-3. تغييرات فناورانه حاصل از فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا)
گروه دیگری از دانشمندان اقتصاد دانشبنيان را به تغييرات فناورانه حاصل از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) نسبت میدهند. طرفداران این رویکرد مدعی این هستند که ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات، به صورت کلی سازوکارهای اقتصادی را تغییر داده است و بنابراین همانگونه که قبلاً از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی حرکت کردیم، اکنون نیز از اقتصاد صنعتی به اقتصاد اطلاعاتی تغییر مکان دادهایم به گونهای که پارادایمهای رقابت، بازار، سازمان و فناوری در آن به صورت کلی متفاوت است (مروی، ۱۳۹۳).
[در تلقی سوم] ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات، به صورت کلی سازوکارهای اقتصادی را تغییر داده است و بنابراین همانگونه که قبلاً از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی حرکت کردیم، اکنون نیز از اقتصاد صنعتی به اقتصاد اطلاعاتی تغییر مکان دادهایم به گونهای که پارادایمهای رقابت، بازار، سازمان و فناوری در آن به صورت کلی متفاوت است.
در واقع طرفداران این دیدگاه، اقتصاد دانشبنيان را به تغييرات فناورانه حاصل از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) نسبت میدهند. دليل اصلی این نگاه، نقش نوآوری در تغيير محدودیتها و هزینههای محاسباتی و ارتباطی در جمعآوری و انتشار اطلاعات است. ظهور فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و صنایع پيچيده ICT عامل عمده گذار به اقتصاد دانشبنيان در این نگاه است. به نظر ایشان با توجه به بستری که این فناوری در اختیار بشر قرار داده است، محدودیتها و موانع محاسباتی و ارتباطی در جمعآوری و انتشار اطلاعات کاهشیافته و لذا روند توسعه سایر علوم و فناوریهای با سطح بالا نیز فراهم شده است.
لاندوال13 به عنوان مهمترین طرفدار این نگاه معتقد است که حتی اگر هم نتوان پيدایش اقتصاد دانشبنيان را مستقيماً به انقلاب مزبور نسبت داد، این دو پدیده دارای ارتباط بسيار معناداری با یكدیگرند. فناوری اطلاعات و ارتباطات، پایه فناورانه جدید و متفاوتی را در اختيار اقتصاد دانشبنيان قرار داده است که شرایط توليد و توزیع دانش و نيز ارتباط آنها با نظام توليد را به صورت بنيادی دست خوش تغيير میکند (Lundvall, ۲۰۰۰).
4-3. رونق و استفاده بیشتر از صنایع مبتنیبر فناوری سطح بالا14
[در نگاه چهارم] تصور این است که ارزش افزوده اصلی اقتصاد، از فناوریهای سطح بالا حاصل میشود و تلاش گستردهای صورت میگیرد تا این صنایع خاص توسعه یابند. در واقع این رویکرد مدعی یک تغییر ساختاری در اقتصاد صنعتی است.
نگاه شاخص دیگری که در زمینه تعریف و تبیین اقتصاد دانشبنیان وجود دارد، تعریفی است که براساس و پایه صنایع مبتنیبر فناوری سطح بالا مطرح شده است. این رویکرد که در میان سیاستمداران و در کشور ما نیز بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، از توجه به رونق و استفاده بیشتر از صنایع مبتنیبر فناوری سطح بالا تعبیر به اقتصاد دانشبنیان میکنند. در کشور نیز این نگاه به اقتصاد دانشبنیان تاکنون دارای بیشترین کاربرد در سیاستگذاری بوده است و گواه آن نیز رویکرد دستیابی و توسعه فناوریهای سطح بالا در اکثر سیاستهای حوزه علم، فناوری و نوآوری کشور از جمله قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، طرحهای کلان ملی شورای عالی عتف و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، راهاندازی ستادهای ویژه توسعه فناوری، تعیین اولویتهای موضوعی نقشه جامع علمی کشور و ... است. در این رویکرد تصور این است که ارزش افزوده اصلی اقتصاد، از فناوریهای سطح بالا حاصل میشود و تلاش گستردهای صورت میگیرد تا این صنایع خاص توسعه یابند. در واقع این رویکرد مدعی یک تغییر ساختاری در اقتصاد صنعتی است بدین صورت که ارزش افزوده از صنایع سنتی گذشته به سمت صنایع با فناوری سطح بالا در حال حرکت است.
4. مناسبترین رویکرد اقتصاد دانشبنیان برای ایران
همانگونه که در بخش قبل بیان گردید، در کشور بیشتر به رویکرد مربوط به صنایع مبتنیبر فناوری سطح بالا تأکید شده است؛ در حالی که بهنظرمیرسد با توجه به شرایط اقتصادی کشور، میبایست رویکرد نخست بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. توجه به این رویکرد میتواند تأثیر بیشتری بر فرآیند پیشرفت و توسعه کشور داشته باشد. مبتنیبر این رویکرد میبایست دانش در تمامی ابعاد تولید، توزیع و مصرف وارد شود و راهبرد افزایش شدت دانش باید در تمامی صنایع و نه فقط در صنایع با فناوری سطح بالا، مورد توجه قرار گیرد. در واقع امروزه در اغلب کشورها دانش انسانی علاوهبر سرمایه، امکانات و مواهب طبيعی به عنوان عنصری تعيينکننده در پیشرفت کشورها مورد توجه قرار میگیرد، چرا که با ورود دانش به تابع توليد و محورقرارگرفتن انسان و تواناییهای مغزی او برای توليد، دانش به موتور و قلب تپنده توليد و خلق ارزش افزوده مبدل شده است.
در کشور ما نیز با توجه به شرایطي که تحریمها و ناملایمات خارجی و داخلی بيش از پيش در شکلگيری مشکلات اقتصادی تأثيرگذار هستند، افزایش شدت دانش برای ایجاد فضای رقابتی بين بنگاهها و افزایش بهرهوری و کارایی و در نتيجه افزایش توليد امری مهم و ضروری محسوب میشود.
در کشور ما نیز با توجه به شرایطي که تحریمها و ناملایمات خارجی و داخلی بيش از پيش در شکلگيری مشکلات اقتصادی تأثيرگذار هستند، افزایش شدت دانش برای ایجاد فضای رقابتی بين بنگاهها و افزایش بهرهوری و کارایی و در نتيجه افزایش توليد امری مهم و ضروری محسوب میشود. برایناساس، امروزه نقش دانش در رسیدن به رشد اقتصادی انکارپذیر نیست و اگر کشور در دانش از دشمن سبقت نگیرد و نیازمند دانش او باشد، نمیتواند در عرصه اقتصاد قدرتمند و مستقل باشد.
البته صرف استفاده از دانش در بحث تولید نیست که به افزایش اقتدار اقتصادی کمک میکند، بلکه استفاده از دانش در سایر بخشها و فرایندهای اقتصادی از جمله توزیع و مدیریت مصرف نیز موجب قدرت اقتصادی خواهد گردید. به عبارت دیگر، براي دستيابی به اقتدار اقتصادی، علاوهبر توليد و توزيع دانش و پرداختن به آموزش و پژوهش، باید به موضوع مهم كاربردیكردن دانش و استفاده مؤثر از آن در گسترش ظرفيتها و ارتقاء درجه بهرهبرداری از منابع توجه نمود.
در مجموع میتوان چنین گفت که اقتصاد بهعنوان بعدی از ابعاد زندگی مردم نیازمند دانشمحورشدن است. در این زمینه نیز مقام معظم رهبری به صراحت بر واردساختن علم در اقتصاد ملی تأکید میکنند: «اینکه ما روی علم و فناوری تکیه میکنیم، فقط به خاطر این نیست که میخواهیم نِصاب علمی خودمان را بالا ببریم؛ پیشرفت علم و فناوری به پیشرفت اقتصاد کمک میکند؛ بنگاههایی که دانشبنیان هستند میتوانند به اقتصاد ملی کمک کنند». (بیانات نوروزی در حرم رضوی، ١٣٩۴). با توجه به موارد فوق، طرح مسئله اقتصاد دانشبنیان در وضعیت امروز انقلاب اسلامی، بسیار هوشمندانه و به لحاظ تاریخی بسیار به موقع است و در صورت تکمیل فرآیند تزریق دانش امروز کشور در ساختهای اقتصادی، شاهد آغاز بازیابی تمدن اسلامی در صورتی متکاملتر، علمیتر و پیشروتر خواهیم بود.
۵. منابع
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فعالان بخشهای اقتصادی کشور، ۲۶/۰۵/۱۳۹۰
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکلهای دانشجویی، ۲۴/۰۷/۱۳۸۴
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکتهای دانشبنیان، ۰۸/۰۵/۱۳۹۱
بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی، ۰۱/۰۱/۱۳۹۰
بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی، ۰۱/۰۱/١٣٩۴
مروی، علی (۱۳۹۳)، اقتصاد دانشبنیان: تعریف، حوزههای پوشش، شاخصهای اندازهگیری، تهران: پژوهشکده مطالعات فناوری.
Abramovitz, Moses and Paul, David (1996), “Technological change and the rise of intangible investments: the US economy’s growth-path in the twentieth century,” In Employment and Growth in the Knowledge-based Economy, pp.35-60, Paris.
APEC (2000), Towards knowledge -Based Economics In APEC, Asia-Pacific Economic Cooperation (APEC).
Gawel, Aleksandra (2012), The case study method in entrepreneurial and managerial education in a knowledge-based economy, Poznan University of Economics.
Lundvall, B-A (2000), Innovation policy and knowledge management in the learning economy, the interplay between firm strategies and national systems of competence building and innovation, Mimeo, Department of Business Studies, Aalborg University.
OCDE (1996), The Knowledge-Based Economy, Paris: Organisation for Economic Co-Operation and Development. ▪
پی نوشت
1. طبق تعریف عام، دانش عبارت است از ذخیره انباشتهشدهای از اطلاعات و مهارتها که از مصرف اطلاعات توسط گیرنده اطلاعات حاصل میشود (Zack, ۱۹۹۹). در ادامه بیشتر به تبیین این مفهوم پرداخته شده است.
2. Knowledge-Based Economy
3. economies which are directly based on the production, distribution and use of knowledge and information.
4. سرمایهگذاری در دانش عبارت است از مجموع هزینههای انجامشده در تحقیق و توسعه (R&D)، تحصیلات عالی و نرمافزارها. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری در دانش، به معنای هزینهی فعالیتهایی است که سبب ارتقای سطح دانش موجود و یا کسب و اشاعهی دانش جدید میشود.
5. صنایع دانشبنیان، صنایعی هستند که در آنها سطح بالایی از سرمایهگذاری به ابداع و نوآوری اختصاص مییابد، فناوریهای کسبشده با شدت بالایی مصرف میشود و نیروی کار از تحصیلات عالی برخوردار است.
6. A Knowledge-Based Economy is an economy in which the production, distribution, and use of knowledge is the main driver of growth, wealth creation and employment across all industries
7. در مكاتب اقتصادی سرمایهداری، توليد تابعی از دو عامل اصلی نيروی کار و سرمایه است و عوامل فرعی دیگری نيز مانند فناوری گاهی در تابع توليد در نظر گرفته میشوند.
8. Drucker, Peter
9. explicit knowledge
10. Abramovitz
11. Paul
12. دانش را به دو نوع ضمنی و صریح تصور میکنند. دانش ضمنی معمولا در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار میگیرد. در حالیکه دانش صریح بیشتر به دانشی اطلاق میگردد که جنبه عینیتر، عقلانیتر و فنیتر دارد شامل دادهها، خط مشیها، روشها، نرمافزارها، اسناد و ... . دانش صریح به طور معمول هم به خوبی قابل ثبت و هم قابل دسترسی است. پولانی (۱۹۹۶) در تمایزگذاری میان دو نوع دانش میگوید که بیان کردن دانش ضمنی با واژهها دشوار است. فناوری اطلاعات به طور سنتی روی استفاده از دانش صریح متمرکز شده است. با این حال سازمانها اکنون دریافتهاند که برای انجام موثر کارهایشان نیازمند یکپارچه کردن هر دو نوع دانش هستند. از این رو در حال ایجاد روشهای حاضر به منظور تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح هستند که میتواند تدوین شود و بنابراین دیگران میتوانند آنرا ثبت و ذخیره نمایند.
13. Lundvall
14. Hightech
-----------------------
پدافند اقتصادی، ش 27 و 28، بهمن و اسفند 1395، صص 23-26